کد مطلب:276325 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:119

جمال و زیبایی آن حضرت
بدان كه مولای ما حضرت صاحب الزمان - صلوات اللَّه علیه - زیباترین و خوش صورت ترین مردم است، زیرا كه شبیه ترین مردم به پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله می باشد؛ چنان كه در كتاب المحجّة، سیّد بحرانی و غیر آن از عمّار روایت شده كه گفت: پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: ای عمّار! خداوند - تبارك و تعالی - با من پیمان بسته كه از صُلب حسین نُه امام بیرون آورد، و نهمین آن ها از نظر مردم غایب می شود، و همین است كه خداوند - عزّوجلّ - فرماید: «قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مآؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیكُمْ بِمآءٍ مَعِینٍ»؛ [1] [به كافران بگو: اگر آب [كه مایه حیات است] همه به زمین فرو برود، كیست كه باز آب گوارا برای شما پدید آرد.

غیبتی طولانی برای او خواهد بود كه گروهی از عقیده شان برمی گردند و عده دیگری ثابت قدم می مانند؛ پس هرگاه آخر زمان شود خروج می كند و دنیا را پر از قسط و عدل می نماید، چنان كه پر شده است از ظلم و جور و بر مبنای تأویل مقاتله می كند، همان طور كه من بر مبنای تأویل جهاد نمودم و او همنام و شبیه ترین مردم به من است. [2] .

و در كمال الدین از رسول خداصلی الله علیه وآله مروی است كه فرمود: مهدی از فرزندان من است، نامش نام من و كنیه اش كنیه من. شبیه ترین مردم به من از لحاظ اخلاق و خلقت است، غیبت و حیرتی خواهد داشت كه امّت ها در آن گمراه می شوند. مانند ستاره شهاب می آید، پس زمین را از قسط و عدل آكنده می سازد هم چنان كه از ظلم و ستم پر شده باشد. [3] .

و نیز در همان كتاب از امام صادق از پدرانش علیهم السلام از رسول خداصلی الله علیه وآله روایت كرده كه فرمود: مهدی از فرزندان من است، نام او نام من و كنیه اش كنیه من است، از نظر خَلق و



[ صفحه 133]



خُلق شبیه ترین مردم به من است، غیبت و حیرتی برای او خواهد بود تا جایی كه خلایق از ادیان خود گمراه گردند. پس در آن هنگام است كه همچون ستاره شهاب می آید و زمین را پر از قسط و عدل می كند، چنان كه از ظلم و جور پر شده باشد. [4] .

و نیز در همان كتاب به سندی از رسول خداصلی الله علیه وآله ضمن حدیثی از ابن عبّاس آمده: و از پشت حسین علیه السلام امامانی قرار داد كه به امر من قیام كرده و وصیّت مرا حفظ می نمایند، نهمین آن ها قائم اهل بیت علیهم السلام مهدی امّت من است، در صورت و سیرت و گفتار شبیه ترین مردم است نسبت به من. [5] .

حالا كه دانستی آن حضرت شبیه ترین مردم به رسول اكرم صلی الله علیه وآله است، بدان كه به راستی ثابت شده از نصّ احادیث كه رسول خداصلی الله علیه وآله زیباترین و خوش صورت ترین مردم بوده است. به این روایت توجه كنید: ثقة الاسلام كلینی در كافی از حضرت امام باقرعلیه السلام آورده است كه فرمود: پیامبر خدا رخسارش سپید آمیخته به سرخی و چشمانش سیاه و درشت و ابروانش به هم پیوسته، و كف دست و پایش پُرگوشت و درشت بود، بدان سان كه گویی طلا بر انگشتانش ریخته باشد. استخوان دو شانه اش بزرگ بود، چون به كسی روی می كرد به خاطر مهربانی شدیدی كه داشت با همه بدن به جانب او توجه می نمود. یك رشته موی از گودی گلو تا نافش روییده، انگار كه میانه صفحه نقره خالص خطی كشیده شده باشد، و گردن و شانه هایش بسان گلاب پاش سیمین بود. بینی كشیده ای داشت كه هنگام آشامیدن آب، نزدیك بود به آب برسد، هنگام راه رفتن محكم قدم برمی داشت كه گویا به سرازیری فرود می آید. باری، نه قبل و نه بعد از پیغمبر خدا كسی مثل او دیده نشده است. [6] .

و در بحار از كتاب غیبت شیخ طوسی روایت شده كه امیر المؤمنین علیه السلام بالای منبر فرمود: رادمردی از فرزندان من در آخر الزمان بپا می خیزد كه سفید رنگ پُرسرخی است، شكمش فربه و ران هایش عریض و استخوان دو شانه اش بزرگ، دو خال در پشتش هست یكی به رنگ پوستش و دیگری مانند خال پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله. [7] .



[ صفحه 134]



و از طریق عامّه از پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله مروی است كه فرمود: مهدی طاووس اهل بهشت است. [8] .

و نیز از حضرت رسول اكرم صلی الله علیه وآله آمده كه فرمود: مهدی، مردی از فرزندان من است، رنگ او رنگ مردم عرب و بدن او بدن بنی اسرائیل (قوی و درشت استخوان)، بر گونه راستش خالی است كه مثل ستاره درخشنده است. [9] .

و نیز از حضرت رسول اكرم صلی الله علیه وآله نقل است كه فرمود: مهدی از ما، فراخ پیشانی و باریك بینی است. [10] .

و در كتاب تبصرة الولیّ فیمن رأی القائم المهدیّ علیه السلام از ابونعیم محمد بن احمد الانصاری نقل كرده كه گفت: عدّه ای از مفوّضه و مقصّره، كامل بن ابراهیم مدنی را به خدمت حضرت ابومحمد امام حسن عسكری علیه السلام به سامره فرستادند كه با آن حضرت مناظره كند. كامل گوید: با خود اندیشیدم كه از آن حضرت سؤال خواهم كرد كه داخل بهشت نشود جز آن كه معرفتش مثل من و اعتقادش مانند من باشد. و چون بر سرورم حضرت ابومحمد وارد شدم، دیدم جامه های نرم و سفیدی در تن اوست، با خود گفتم: ولیّ و حجّت الهی جامه های نرم می پوشد، در حالی كه به ما امر می كند با برادران دینی مواسات و همدردی كنیم؛ و از پوشیدن چنین جامه هایی نهی می نماید! كه ناگاه با تبسّم، آستین خود را بالا زد، دیدم كه پلاس زبر سیاهی بر پوست بدنش بود و فرمود: این برای خداست و این برای شما. خجالت كشیدم و كنار دری نشستم كه پرده ای بر آن آویخته بود، پس بادی وزیده و گوشه ای از آن پرده بالا رفت و نوجوانی دیدم در حدود چهار سالگی، انگار پاره ای از ماه بود، به من فرمود: ای كامل بن ابراهیم! بدنم لرزید و به دلم افتاد كه فوری بگویم: لبّیك ای سیّد من. فرمود: آمدی كه از ولیّ و حجّت خدا سؤال كنی كه وارد بهشت نمی شود مگر آن كه معرفتش مانند تو باشد و سخن تو را بگوید. گفتم: آری به خدا سوگند. فرمود: بنابراین عده كمی وارد بهشت می شوند. به خدا قسم! وارد بهشت می شوند



[ صفحه 135]



گروهی كه آن ها را حقّیه می گویند. عرض كردم: ای سرور من! این ها كیستند؟

فرمود: قومی كه از روی علاقه و محبت به امیر المؤمنین علیه السلام به حقّ او قسم می خورند ولی حقّ و فضل آن حضرت را نمی شناسند.

سپس مقداری سكوت كرد و بعد فرمود: همچنین آمده ای كه درباره حرف های مفوّضه بپرسی. آن ها دروغ می گویند. بلكه دل های ما محلّ مشیّت الهی است، پس هر چه خدا بخواهد ما می خواهیم، «وَما تَشآؤُونَ إِلاَّ أَنْ یَشآءَ اللَّهُ».

آن گاه پرده به حال سابق برگشت، من دیگر نمی توانستم آن را بالا بزنم. پس حضرت ابومحمدعلیه السلام نگاهی به من افكند و تبسم كنان فرمود: ای كامل بن ابراهیم! چرا نشسته ای؟ در حالی كه حجّت بعد از من، از آنچه در ذهن تو بود و آمده بودی كه از آن سؤال كنی، تو را آگاه ساخت. پس برخاستم و بیرون رفتم و بعد از آن دیگر او را ندیدم. [11] .

و در جریان محمد بن عبید اللَّه قمی كه در بحار از غیبت شیخ طوسی نقل شده، آمده است: مانند او خوش صورت و معتدل اندام ندیدم. [12] .

و اخبار در این معنی جدّاً زیاد است و ما شاید بعضی از آن ها را در غیر این بخش ذكر كنیم. و چه خوش گفت آن كه گفت:



قَمَرٌ تَكامَلَ فِی نِهایَةِ حُسْنِهِ

مِثْلُ القَضِیبِ عَلی رَشاقَةِ قَدِّهِ



فَالبَدْرُ یَطْلَعُ مِنْ ضِیآءِ جَبِینِهِ

وَالشَّمْسُ تَغْرُبُ فِی شَقآئِقِ خَدِّهِ



مَلَكَ الجَمالَ بِأَسْرِهِ فَكَأَنَّما

حُسْنُ البَرِیَّةِ كُلُّها مِنْ عِنْدِهِ



مهی كه حسن جمالش ز ماه نیكوتر

قدی ز شاخه شمشاد و سرو رعناتر



ز پرتو رخ نورانی اش قمر طالع

درون گونه سرخش غروب مهر نگر



به ملك خویش درآورده هرچه زیبایی

كه حسن مردم زیبا از او بود یكسر



و امّا وجه تشبیه آن حضرت به شهاب ثاقب؛ شاید به خاطر این باشد كه به طور ناگهانی ظهور می كند، چنان كه این معنی در چند روایت آمده، و یا این كه مانند ستاره شهاب می درخشد. شاهد بر این احتمال روایاتی است كه در باب (نور آن حضرت) خواهد آمد، و



[ صفحه 136]



یا به خاطر این كه شیاطین را طرد و دفع می كند، همان طور كه با شهاب ثاقب طرد می شوند. خداوند متعال می فرماید: «إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ»؛ [13] جز آن كه كسی (از شیاطین) بخواهد از علم بالا برباید كه شهابی فروزان او را دنبال می كند.


[1] سوره ملك، آيه 30.

[2] المحجّة: 229 - 228.

[3] كمال الدين: 287:1.

[4] كمال الدين: 286:1.

[5] كمال الدين: 257:1.

[6] كافي: 443:1.

[7] بحار الانوار: 35:51.

[8] بحار الانوار: 91:51.

[9] بحار الانوار: 95:51.

[10] بحار الانوار: 80:54.

[11] تبصرة الوليّ: 765.

[12] بحار الانوار: 3:52.

[13] سوره صافات، آيه 10.